یادداشتهای تاریخی منشی محمدعظیم-2

 متن یادداشتها

این کتاب به سفر خیریت اثر مکّۀ معظّمه برده شده و آورده شده

 تفصیل سفرهای حقیر فقیر حاجی میرزا محمد عظیم خان منشی در سنوات نوکری:

 سفر اول: در زمانی که حسام السلطنه والی مملکت خراسان، عموی ناصرالدّین شاه پادشاه ایران، هرات را گرفته بود، معۀ والده و عیال و همشیره و سه نفر نوکر از هرات به ارض اقدس رفته، مدّت نه ماه شد.(بر اساس دیگر یادداشتهای منشی، این سفر بایست در حدود 1272 هـ/1856م بوده باشد)

 سفر دوم: با قبله گاه، که [همراه] سردار سلطان احمدخان حاکم هرات به طهران رفت، شش ماه. ( این سفر به سال 1274هـ/1857-1858م بوده است)

 

سفر سوم: به همراه قبله گاه و سردار سلطان احمد خان که به جهت گرفتن فراه رفت، شش ماه ( در یادداشتها آمده است که سلطان احمد خان پس از بازگشت از طهران، قصد گرفتن فراه را نمود. درین صورت این سفر بایست به سال 1274 یا اندکی پس از آن بوده باشد)

 سفر چهارم: در عهد حکومت سردار محمد یعقوب خان ولد امیر شیرعلی خان به همراه سردار عبدالله خان به ترکستان، که امیر مذکور از دارالسلطنۀ کابل لشکر به سرِ سردار محمد افضل خان برادر خود کشیده بود و خودش همراه بود، و سردار محمد علی خان پسرش مقدّمة الجیش و سردار لشکر بود، که به مقدّمۀ باجگاه ترکستان مشهور است. 7 ماه و لشکر هرات هم مقرّر از سمت میمنه و چهارولایت بلخ شده بود، که میرها یعنی حاکمهای چهار ولایت بلخ را به همراه در تاشقورغان به حضور امیر شیرعلی خان برده بودیم. ( امیر محمد یعقوب خان به سال 1280هـ/1863م از طرف پدر حاکم هرات بوده است)

 

سفر پنجم: به همراه سردار محمد یعقوبخان که به مشهد مقدّس به جهت سلام و تهنیت آمدن ناصرالدین شاه رفته بود، سه ماه. (گویا این سفر نیز به سال 1280هـ/1863م صورت گرفته است)

 سفر ششم و هفتم و هشتم: از هرات به جهت گرفتن قندهار و کابل، که به دست سردار محمد اعظم خان برادر امیر شیرعلی خان و اولادِ آن آمده بود، و سردار محمد یعقوب خان از هرات مقدّمة الجیش بود، و ولایات افغانستان به تصرّف آمده، دو سال. (به نظر می رسد که این سفرها بین سالهای 1280هـ/1863م و 1287هـ/1870م بوده است)

 

سفر نهم:  به جهت تنخواه [و] مواجب خود، که بعد از وفات قبله گاه، در زمانی که سردار محمد ایوب خان حاکم هرات بود، به کابل رفتم، سه ماه. (گویا درحدود1291 هـ/1874م)

 سفر دهم: در زمان حکومت سردار محمد ایّوب خان، که سردار عبدالله خان و عمرجان صاحبزاده را به قندهار فرستاد، در وقتی که سنجان، افسر دولت انگلیس، به همراه لشکر به قندهار بود، سه ماه. (در حدود 1291 هـ/1874م)

 

سفر یازدهم: به همراه نائب محمد سرورخان، حاکم هرات، در عهد دولت پادشاه افغانستان، ضیاء الملّة والدّین امیر عبدالرّحمن خان، که حدبخشی هرات با دولت روس شد، که کمیشن دولت انگلیس و روس حاضر بودند، و تقسیم حدود نمودند، الی مدّت دوسال به انجام رسید. (این سفر به اساس یادداشتهای منشی بایست در 1302 هـ/1884م بوده باشد)

 سفر دوازدهم: به همراه سردار محمد ایّوب خان، که از هرات به جهت مقدّمه با لشکر دولت انگلیس، که سنجان افسرِ لشکر دولت خود بود، در موضع قندهار و کوشک نخود، که [به] مقدّمۀ میوند مشهور است، مدّت نُه ماه، که لشکر انگلیس قتل شد ( از نگاه تسلسل تاریخی این سفر طبعاً پیش از سفر یازدهم و در 1297هـ/1880م بوده است).

 

سفر سیزدهم: به همراه امیر شهنوازخان و سردار سکندرخان، ولدان سردار سلطان احمدخان حاکم هرات بر سر ایل جمشیدی به بالامرغاب بود، سه ماه ( این سفر بایست پیش از سفر چهارم و پیش از مرگ سلطان احمدخان یعنی سال1279هـ/1863م بوده باشد).

سفر چهاردهم: به همراه نائب الحکومه سعدالدین خان حکمران هرات، در عهد دولت پادشاه افغانستان ضیاء الملّة والدین امیر عبدالرّحمن خان که به میمنه رفتیم، و محمد شریف خان والی میمنه را که در پنجده به دولت روس رفته بود، آورده به هرات، و با اهل و عیال به دارالسلطنۀ کابل فرستاد، هشت ماه.( به موجب یادداشتهای منشی این سفر در 1310هـ/1893م بوده است)

 سفر پانزدهم(1322هـ=1904م): در زمان حکومت نایب الحکومه سعدالدین خان و پادشاهی حضرت سراج الملّة والدّین امیرحبیب الله خان پادشاه افغانستان درسنه توشقان ئیل که به رفاقت جناب میرصاحب کازرگاه از هرات در غرّۀ ماه شعبان حرکت شده، به راه ارض اقدس و عشق آباد و باقی ولایات بندرات اروسیّه طیّ مسافت نموده به راه بادکوبه و اسلامبول به کعبۀ مقصود رسیده و زیارت مدینۀ منوّره را نموده، بعدها از جدّۀ مبارکه از میرصاحب جداشده، به دریا نشسته، در مدت بیست و شش روز به بغداد شریف رسیده و زیارات اولاد آن حضرت(ص) را نموده به راه طهران در ماه دهم، که جمادی الاول بود، به هرات آمدم. الحمد لله والمنّة در سنه 1322= 1904 .

 

و ایام طواف حج مذکوره در ماه حوت بود که ماه اخیر زمستان است. و عید در روز شنبه شد که حج اکبر است.

 در سنه یکهزار و سیصد و بیست و دو هجری لوی ئیل ترکی یادداشت شد. مدت نه ماه و پنج روز به راه بصره و بغداد، و در سن هفتادسالگی حقتعالی این حقیر را طاقت سفر سعادت اثر بیت الله شریف عطا و کرامت فرمود، وگرنه این حقیر را چه قوّت و طاقت بود. 

 

در سنه توشقان ئیل و لوی ئیل مذکور سفیر دولت ایران در اسلامبول میرزارضاخان بود، و میرزا صادق خان قندهاری نیز در آنجا بود. چهل و یک روز در اسلامبول بودیم.

 ازینبوق (احتمالاً ینبوع) که به مدینه می رفتیم، حمله دار ما ناصربن شاکر بود. 

 

تکث که در کشتی آتشی و رحل آتشی زمینی می دادند و وجه می گرفتند، بلیت می گفتند ( روی حرف ت مانند اردو ط نوشته است. نیز بر روی حرف ث در کلمۀ تکث)

 از جدّۀ مبارکه [ تا ] به مکّۀ معظّمه ده فرسنگ است. از مدینۀ منوّره تا مکّۀ معظّمه به راه خشکه ده منزل است. و نیز به راه خشکه که از مدینه که در ینبوق بیایید، پنج منزل است. و از ینبوق به دریا در یک شبانه روز به جدّه می رود. از جدّه به مکّه هم در یک شبانه روز می روند. تخمیناً ده فرسنگ می باشد. 

 

رفیقهای راه حج:

 میرصاحب کازرگاه: میرمحمد عظیم خان آقا ( احتمالاً در تحریر نام اشتباه رخ داده و مرحوم منشی می خواسته است میر محمد عثمان بنویسد، زیرا میر محمد عثمان پدر میر غلام نبی بوده است. چون این یادداشت اخیر را در سن کهولت نوشته به احتمال پس از نوشتن محمد برحسب عادت نام خود یعنی عظیم را نگاشته است. والله اعلم) ، برادر میرصاحب: آقا میرغلام محمد، پسر میرصاحب: آقا میرغلام نبی، پسر میرصاحب: آقا میرعبدالله، همشیره زادۀ میرصاحب: آقا میرمصطفی. 

 

پسر عمو و داماد میرصاحب تا مشهد مقدّس رفیق بودند بعدها از مشهد مراجعت به هرات نمودند. نامبرده یعنی آقا میرمصطفی تنها-

 حاجی ملا کریم ساکن قریۀ شیدایی نیز رفیق راه بیت الله بود. یک دفعۀ دیگر هم رفته بود همراه میر کلان. در هذه السنه یونت ئیل هم رفته است همراه خلیفه میرزا محمد عمر. 

 

[در جای دیگری در مورد حج یادداشت شده]: در ایّام تموز که وقت باد سموم است در اوقات حج، تخمیناً پنجاه هزار حاجی شبها را در مسجدالحرام مشغول طاعت و عبادت و طواف بودند، و الحمد لله سالم ماندند. (ادامه دارد)

 

يكشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۲۳